عشق افلاطونی (وسواس در عشق و دوست داشتن)

۰۳ تیر ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۲
عشق افلاطونی  (وسواس در عشق و دوست داشتن)

عشق درجاتی و مراتبی دارد که زوجین را درگیر خود می کند. گاهی به صورت عادی زوجین به هم علاقه مند و درگیر روابط متعادلی می شوند و گاهی پا را فراتر از این حد گذاشته و به شکل وسواس گونه ای درگیر نا بهنجاری های روانی و فردی می گردند که اصلاحا در یکی از این مدل ها تعبیر «عشق افلاطونی» به آن می شود.

عشق افلاطونی

عشق افلاطونی[1] را دکتر دوروتی تنوف در سال 1979 در کتاب خود به نام عشق و عشق افلاطونی ابداع کرد. به گفته دکتر تنوف، عشق افلاطونی حالتی از شیفتگی به یک شخص در حد وسواس است. هنگامی که عشق افلاطونی رخ می‌دهد، به جای اینکه هیجانات فرد در کنترل او باشد، رفتارها و واکنش های فرد در کنترل آن است. معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که انتظارش را نداریم. علاوه بر این، برخی افراد اصلاً آن را تجربه نمی کنند یا ممکن است فقط یک یا دو بار در زندگی خود آن را تجربه کنند. در اینجا برخی از خصوصیات عشق افلاطونی آورده شده است:

·        افکار وسواسی اجباری در مورد عشق. ممکن است این واکنش فرد را به عنوان عشق «دیوانه وار » توصیف کنید. دکتر تنوف می گوید که حدود 85 درصد یا بیشتر از روز به فکر کردن در مورد عشقش می گذرد. آنها ممکن است ساعت ها به صدای شریک عشقی خود فکر کنند، بخندند، یا اینکه چقدر با آنها سرگرم شده اند.

·        خیال پردازی های اغراق آمیز در مورد معشوق خود. به نوعی با اولی منطبق است، اما یک تفاوت جزئی وجود دارد. در اینجا، فرد عاشق در افکار مربوط به آینده خود با معشوق غرق می شوند، حتی اگر به سختی آنها را بشناسند. برای مثال، آن‌ها فقط دو قرار ملاقات با آن شخص داشته‌اند، و عاشق معتقد است که آن شخص «یگانه» است. آنها شروع به تخیل در مورد آینده خود با او می‌کنند، مانند عروسی خود و تعداد فرزندانی که خواهند داشت. در پایان، زندگی روزمره را مختل می کند، زیرا خیال پردازی های آنها به قدری انرژی را می خورند که نمی توانند روی چیزهای دیگر تمرکز کنند.

·        ترس از طرد شدن. در اینجا، عاشق نگران این است که معشوق در مورد آنها چه فکر می کند. هنگامی که آنها در حضور معشوق خود هستند، حملات درونگرایی را نشان می دهند زیرا احساس ترس می کنند و از بهم ریختن می ترسند. آنها حتی ممکن است علائم فیزیکی را در حضور معشوق خود نشان دهند، مانند تعریق، تپش قلب، و سرگیجه.

·        امیدواری غیر منطقی. حتی اگر این رابطه به پایان رسیده است یا فرد قصد خود را از عدم تمایل به قرار ملاقات ابراز کرده باشد، این فرد حتی پس از گذشت چندین سال به طور غیرمنطقی امیدوار است. برای مثال، آن‌ها تمام تلاش خود را می‌کنند تا موقعیتی را دستکاری کنند تا با ابژه عشقی خود برخورد کنند تا بتوانند گفتگو کنند. آن‌ها ممکن است چند سال آینده (یا بدتر از آن، کل زندگی‌شان) را صرف این «هم ‌جان» کنند که از دست داده‌اند.

·        ایده‌آل کردن بیش از حد معشوق خود. در اینجا، فرد عاشق، معشوق خود را بر روی سطح بسیار بلندی قرار می دهد. آنها تمام صفات منفی او را نادیده می گیرند و ویژگی های مثبتش را بیش از حد تقویت می کنند. ایده آل کردن شریک زندگی خود تا حدودی در مرحله ماه عسل طبیعی است. در عشق افلاطونی، لیمرنت از پذیرفتن نکات منفی امتناع می ورزد و همه عادات مخرب آنها را نادیده می گیرد.

عشق افلاطونی ممکن است به این دلیل اتفاق بیفتد که فرد عاشق نیازی عمیقاً برآورده نشده دارد و آنها فکر می کنند معشوق آنها تنها منبع برای برآورده شدن آن نیاز است. به نوعی مانند این جمله است: «ما نمی دانیم چه چیزی را از دست داده ایم تا زمانی که آن نرسد.» فرد ممکن است چیزی را در زندگی خود گم کرده باشد، مانند شخصی که می تواند با او گفتگوهای عمیقی داشته باشد. وقتی طعم آن را می‌چشند، آن را نادر می‌یابد و به آن می‌چسبند.

 

دکتر حامد بخشی، مشاور خانواده، مدرس دوره های سازش یافتگی زوجین در کشور



[1] Limerence

نظرات کاربران
نظر خود را با ما درمیان بگذارید
برای ارسال نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.