
«با داشتن معیارهایی ایدهآل و درعینحال واقعگرایانه گام بلندی در رابطهتان و ازدواجی که لیاقت آن را دارید برخواهید داشت.»
آیا این توصیه، که ظاهراً دمِدستی بهنظر میرسد، واقعاً در انتخاب درست و دستیابی به ازدواجی موفق مفید است؟
پروفسور دونالد باوکوم، استاد روانشناسیِ دانشگاه کارولینای شمالی، که نزدیک به یک دهه از عمر خود را به تحقیق در خصوص توقعاتِ زناشویی پرداخته است، خیلی ساده بیان میکند: «افراد آنچه را که واقعاً توقع دارند به دست خواهند آورد». بهاینترتیب که افرادی که توقعات پایینی دارند معمولاً وارد روابطی میشوند که مورد بدرفتاری قرار میگیرند و افرادی که بهطورکلی انتظارات بالاتری دارند روابطی را تجربه میکنند که در آن احساس خوشبختی میکنند.
در واقع باوکوم معتقد است در ازدواج با در نظر داشتن معیارهای بلندپروازانه، که البته همچنان واقعبینانهاند، احتمال بیشتری وجود دارد که به آن نوع رابطهای که میخواهید دستیابید، تا اینکه راه مقابل را برگزینید و بگذارید معیارهای نازل، شما را در موقعیتی که لایقِ آن نیستید قرار دهند.
رابطهی به «اندازه کافی خوب» یا رابطهی «معجزهوار»؟
بااینحال، ما در سامانه همراه زوجها را تشویق میکنیم تا برای رابطهای که فقط «بهاندازه کافی خوب» است تلاش کنند، نه رابطهای که بهترین و بینقصترین است. در نگاه اول این توصیه، برخلاف یافتههای تحقیقاتی پروفسور باوکوم است، اما این موضوع نیاز به اندکی توضیح دارد.
در یک رابطه زناشویی بهاندازه "کافی خوب"، افراد درباره نحوه برخوردی که با آنها میشود توقعات قابلتوجهی دارند. به این معنا که انتظار دارند شریک زندگیشان با مهربانی، عشق، محبت و احترام با آنها رفتار کند. هیچکدام تحملِ بدرفتاری عاطفی یا فیزیکی را ندارند و از همه مهمتر، این افراد انتظار دارند که شریک زندگیشان وفادار باشد.
اما نکته مهم این است که این توقعات بدین معنا نیست که باید انتظار داشت رابطهای عاری از هرگونهدرگیری و کشمکش را تجربه کنیم. بله، حتی زوجهایی که صاحب ازدواجی موفق و شاد هستند هم درگیر جروبحث{ده اشتباه رایج هنگام جر و بحث} میشوند. همانطور که قبلاً توضیح دادیم، اختلاف و جروبحث در خانواده میتواند سازنده باشد، زیرا وقتی به شکل درستی مدیریت شود، منجر به درک بیشتر زوجین و به تعاقب آن استحکامِ پایههای ازدواج میشود.
مشکلات حلشدنی و مشکلات غیرقابلحل
مهمترین سخن ما اینجاست. بههیچوجه نباید انتظار داشته باشیم که یک رابطه عاطفی، تمام مشکلاتِ زندگی ما را حل کند. برخی از مطالعاتِ حوزه روابط عاطفی، حاکی از آن است که بیش از نیمی از کشمکشهای یک رابطه دائمی بوده و امیدی به حل آنها نیست.
نکته اخیر به این معناست: هنگامی که فردی را به عنوان شریک زندگیتان انتخاب میکنید، یعنی قصد ازدواج با او را دارید، با این کار به نحوِ ناگریزی مجموعه خاصی از مشکلاتِ حلناشدنی را نیز انتخاب کردهاید.
بسیار غیرواقعبینانه خواهد بود که انتظار داشته باشیم رابطهای عاطفی که با انسانی عادی مثل خودمان برقرار شده است، باید حکمِ معجزه در زندگی ما داشته باشد. نباید شرایط یک ازدواج خوب را چنان سختگیرانه تعریف کنیم که نه ازدواج خودمان ازدواج خوبی از آب درآید و نه اصلاً هیچ ازدواج خوبی در جهان پیدا شود.
مثلاً بگوییم ازدواج خوب ازدواجی است که زخمهای دوران کودکیم را التیام دهد، زخمهایی که بهترین روانشناسان هم باید مدتها روی آن کارکنند؛ یا ازدواج خوب ازدواجی است که به لحاظ مادی و معنوی زندگی ما را زیرورو کند، یا مسیر خودشکوفایی ما را سهل و آسان و هموار نماید.
زوج درمانان همواره در این مواقع، زوجها را تشویق میکنند که توقعاتِ زناشویی خود را در رابطه با این نیازهای متعالی و البته جذاب، بازتنظیم و تعدیل نمایند. فراموش نکنیم همه ما (چه خودمان، چه همسرمان) انسانهایی عادی هستیم که در مسیر تکامل و بهترشدن قرار داریم، شریک زندگی ما، مسیح و نجاتبخشِ زندگی ما نیست.
یک رابطهی «بهاندازه کافی خوب» چیست؟
در اینجا به شکل خلاصه آنچه که زوجها در یک رابطه «بهاندازه کافی خوب» انجام میدهند را توصیف میکنیم. آنها:
اول) دوستان خوبی هستند.
دوم) به رؤیاهای یکدیگر احترام میگذارند، حتی اگر رؤیای همسرشان رؤیای آنها نباشد. آنها لازم نمیبینند رؤیاهای شخصی خود را سرکوب کرده و یا باهم تطابق دهند.
سوم) به یکدیگر اعتماد دارند. اگر جروبحث و کشمکشی در خانواده رخ دهد، میتوانند آن را بهطور سازنده مدیریت کنند. این بدین معناست که میتوانند به درک متقابل رسیده و فورا سازش کنند. فراموش نکنیم این سازشی که از آن حرف زدیم به معنای خودکنترلگری {خودکنترلگری افراطی چیست و چگونه به روابطمان آسیب میزند؟} افراطی نیست.
چهارم) وقتی به یکدیگر آسیب میرسانند، این توانایی را دارند که بهطور مؤثر و واقعی آن را جبران کرده و احساسات همسر خود را ترمیم کنند.
جمعبندی
خلاصه حرف ما این است که شما سزاوار واقعیت هستید و نه ایده آلی دست نایافتنی؛ بیتوقع نباشید، بلکه انتظار یک رابطه واقعاً خوب را داشته باشید. این اصلاً چیزی غیرمعقول نیست و برای انسانهای بسیاری قابل دستیابی بوده است، اما به این شرط که نه افراط کنیم نه تفریط، بلکه معتدل رفتار نماییم.
نه از ازدواجتان توقع معجزه داشته باشید، نه آدمی باشید که میگوید هر چه پیش آید، خوش آید. نه آنقدر پا روی توقعاتتان بگذارید که وارد رابطهای شوید که در آن از «احترام»، «همراهی»، «اعتماد» و «عشق» خبری نباشد و نه آنچنان خیالپردازانه به شریک زندگی خود فکر کنید که توقع داشته باشید قرار است تمام کاستیها و مشکلات زندگی شما را حل کند.