مقاله
پرخاشگري و هيجان خواهي نوجوانان و جوانان بعد از تماشاي مسابقات فوتبال
دكتر محمد باقر كجباف ـ دكتر سيد احمد احمدي ـ فيض الله رحيمي
چكيده :
هدف از اين تحقيق بررسي پرخاشگري و هيجان خواهي نوجوانان و جوانان اصفهان بعد از تماشاي مسابقات فوتبال بين دو تيم فولاد مباركه سپاهان و ذوب آهن اصفهان در ليگ برتر سال 82-81 بود.
بدين منظور 180 نفر از تماشاگران و غير تماشاگران را در سه گروه مساوي كه هر يك از اعضاء شانس مساوي داشتند انتخاب گرديد. 60 نفر از ميان طرفداران تيم فولاد مباركه سپاهان و 60 نفر از ميان طرفداران تيم ذوب آهن اصفهان به روش نمونه گيري تصادفي ساده و 60 نفر از ميان نوجوانان و جوانان شهر اصفهان كه به تماشاي فوتبال نپرداخته بودند به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله انتخاب شدندو پرسشنامه هاي دموگرافيك (جمعيت شناختي)، پرخاشگري آيزنك ومقياس 40 سوالي هيجان خواهي زاكرمن (فرم پنجم) در مورد آنها اجرا گرديد . ضريب پايايي پرسشنامه پرخاشگري آيزنك و مقياس هيجان خواهي زاكرمن از روش دو نيمه كردن به ترتيب 78/0 و 79/0 محاسبه گرديد .در رابطه با فرضيه هاي تحقيق نتايج تحليل تمايزات و آزمون T بين دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر نشان داد كه تفاوت معنا داري بين ميزان پرخاشگري دو گروه وجود دارد و همچنين نتايج نشان داد كه تفاوت بين ميزان هيجان خواهي دو گروه وجود دارد ولي معني دار نيست . همينطور تحليل واريانس چند متغيري (مانوا) بين سه گروه طرفداران تيم بازنده و طرفداران تيم برنده و غير تماشاگران نشان داد اختلاف بين ميانگين نمرات ، پرخاشگري در سطح 01/0 معنادار بود و با اطمينان 99 درصد ميزان پرخاشگري در گروه بازنده بيشتر از گروه برنده و غير تماشاگر بوده است ( 039/5 = F ) و اختلاف بين ميانگين نمرات هيجان خواهي در سطح 05/0 معنا دار بود و با اطمينان 95 درصد هيجان خواهي در گروه برنده بيشتر از گروه بازنده و غير تماشاگر بوده است (289/3= F).
مقدمه :
هيجانها در فعاليت انساني بويژه ورزش نقش اساسي دارند و به زندگي كمال مي بخشد اگر بيش از حد در يك فرد جمع شود باعث بروز رفتارهاي غير منطقي خواهد شد .هيجان خواهي تنوع جويي در احساسات و تجارب از نيازهاي آدمي است چنانچه بعضيها خطر مي كنند تا به چنين تجربه هايي دست يابند (اتكينسون و همكاران(1980)، ترجمه براهني ، 1370) .
كريمي ( 1380) رفتاري كه هدف آن صدمه زدن به خود ياديگري باشد را پرخاشگري معرفي
مي نمايد و يك رفتار آسيب زا در صورتي پرخاشگري است كه از روي قصد عمد و به منظور صدمه زدن به ديگري يا خود انجام گرفته باشد .
بارون ( 1992) از پرخاشگري خصمانه و پرخاشگري وسيله اي سخن به ميان آورده است . پرخاشگري خصمانه زماني است كه قصد اصلي رفتار، صدمه زدن به بازيكن ديگر است . اين نوع پرخاشگري با خشم همراه است و اساسا شخص مي خواهد ديگري را در رنج ببيند .بعضي وقت ها در پرخاشگري وسيله اي ممكن است رفتار به طور روشن موجب صدمه شود ، اما قصد شخص دستيابي به هدف متفاوت مثل بدست آوردن امتياز است .
تحقيقات نشان داده است كه پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند واين تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقريبا در همه سنين و نيز در غالب حيوانات ديده مي شود. پسرها بيشتر از دخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند و پرخاشگري بخشي از قالب رفتاري مردانه است.
آرچر در يك مطالعه اي رابطه مثبتي بين سطح تستوسترون مردان و سطح پرخاشگري آنان مشاهده كرده است و اين حالت درمردان داراي اوضاع اقتصادي – اجتماعي پايين بيشتر مشهود بوده است و سطح بالاي تستو سترون ، پرخاشگري را بين زنان افزايش مي دهد ( به نقل از كارلسون 1999 ، ترجمه پژوهان، 1370).
روانشناسان ورزش تئوريهاي غريزه ، تئوري يادگيري اجتماعي و فرضيه پرخاشگري ناكامي F.A.H را در تبيين رفتار پرخاشگري مهم تلقي كرده اند .فرويد و لورنر 1966 معتقدند كه پرخاشگري به عنوان يك نيروي نهفته در انسان داراي حالت هيدروليكي است ،يعني به تدريج در شخص متراكم و فشرده مي شود و انسان نياز به تخليه پيدا مي كند . آنها معتقد به ذاتي بودن پرخاشگري هستند.
بندورا (1973)معتقد است كه تمام پرخاشگري بشر همانند ديگر رفتارهاي اجتماعي به وسيله تقليد وتقويت آموخته مي شود.دالارد و همكاران ( 1939) ناكامي هميشه موجب پرخاشگري مي شود. دالارد و همكارانش بر اين باورند كه اگر چه ما داراي يك سائق پرخاشگرانه فطري هستيم، اما رفتار پرخاشگرانه بوسيله ناكامي از قوه به فعل تبديل مي شود، يعني وقتي كه ناكام شديم با رفتار پرخاشگرانه واكنش نشان مي دهيم . بكر و همكاران (1990) دريافتند زماني كه يك تيم در حال شكست خوردن است احتمال پاسخ پرخاشگرانه به موقعيت ناكامي افزايش مي يابد. بركويتز (1993) نسخه سفسطه گرايانه فرضيه پرخاشگري ناكامي را ارائه داد وي فرض كرد كه ناكامي منجر به خشم مي شود تا مستقيماً منجر به پرخاشگري شود . اگر ناكامي غير قابل انتظار و غير منصفانه تلقي شود، خشم بيشتري توليد ميكند خشم ممكن است منجر به پرخاشگري شود به دليل اين كه ما نمي توانيم فرايندهاي ذهني بالاتري (تفكر ) را به كار گيريم اما الزاماً خشم پاسخ پرخاشگري ندارد.پس اگر خشم به اندازه كافي شديد يا اگر به دلايلي قادر به تفكر منطقي در آن لحظه نباشيم ممكن است پاسخ پرخاشگرانه را به همراه
داشته باشد . ايندوراسل ( 1979) پرخاشگري را آزار همراه با نفرت به صورت فيزيكي كلامي يا رفتار فردي عليه فرد ديگر ميدانند . تات كو ( 1986)بيشتر، رقابتهاي قهرماني به جنگ تبديل شده است . مشروبخواري ازيك سو و خشونت بازي فوتبال ازسوي ديگر بدون تاثير در پرخاشگري تماشاگران نيست اما نبايد اين عوامل را برجسته و تعيين كننده دانست ( ويليا مز و همكاران ، 2000 ، ترجمه افشار ، 1379) .
تيلور به نقل از دانينگ ( 2001 ) اوباشيگري در بستر فوتبال را پديده اي جديد و نشأت گرفته از تاثير فرهنگي اي كه «بورژوايي شدن» و « جهاني شدن » فوتبال در جوانان و نوجوانان بيكار قشر تحتاني طبقه كارگر گذاشته است مي داند . جعفري مقدم (1381) استفاده روزنامه ها از عنوانهايي مانند فوتبال به جنگ مي رود ، اعلام جنگ با اوباش ، جنگ دادگاهها با اراذل و جنگ اشرار درورزشگاهها و غيره … نقش مستقيمي در افزايش پرخاشگري دارد . عشايري ( 1380) خشونت يكي از هيجانات انساني است و انسان صنعتي براي تخفيف هيجانات خود ورزش را ابداع كرد . افشنگ ( 1380) تجمعات بعد از فوتبال ، انبوه خلق است و انسان وقتي در انبوه خلق قرارگرفت تلقين، عدم مجازات ، پذيرش ، تحريك پذيري و احساس شكست ناپذيري او بالا مي رود . صباغ پور ( 1380) خواسته هاي جوانان پرخاشگر، سياسي نيست چون آنها نمي خواهند حكومت را تغيير دهند و بر سر قدرت بنشينند آنها صرفا دنبال اين هستند كه مطابق سليقه هاي خود زندگي كنند. باوند( 1380) عكس العمل جوانان پس از مسابقه فوتبال نمونه كوچكي از نگرش كلي جامعه است و مي توان آنرا اعتراض مسالمت آميز از طريق شادي تلقي كرد. احمدي (1380) آنچه درورزش پس از مسابقات فوتبال اتفاق مي افتد مثل يك كوه يخ شناوري است كه بخش اعظم آن پنهان است و ورزش يك پديده بين رشته اي است و داراي ابعاد
اجتماعي ،سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي ، رواني و… مي باشد. افروز (1380) بايستي فرصتهاي تخليه هيجاني را براي افراد نه به صورت مصنوعي بلكه به صورت طبيعي از بدو تولد افزايش دهيم . بشيريه
(1380) تجمعات بعداز مسابقات فوتبال و درگيريها توسط جوانان تنها فرصتهايي است براي طرح اعتراضات اجتماعي و ساير انواع اعتراضات و صرفاً با پايان يافتن مسابقات هم پايان نمي يابد .
صديق سروستاني (1380) دولت بايد سهمي از تقصيرات جوانان پرخاشگر را بپذيرد، پدر و مادر، مدارس ، دانشگاهها و … بايد بپذيرند كه بچه هاي ما نمي دانندبه چه مقدار و اندازه شادي كنند و در آموزش آنها قصور كرده اند . محسني تبريزي (1380) از علل بروز پرخاشگري و تخريب اموال عمومي يا (ونداليسم ) «همنشيني افتراقي » است كه ساختار مشخصي ندارد و در رفتار جمعي رخ مي دهد . اين نوع رفتارها معمولا زود ايجاد ميشود زود هم ممكن است ازبين برود و تابع هنجارهاي گروه نيست .
پيران (1380) در بازي ايران و استراليا مردم جمع شدند و شادي كردند و اين در خاطره جمعي مردم حك شد . مردم فهميدند اگر در حجم عظيمي بيرون بيايند قادر خواهند بود هيجانات خود را به صورت فعالانه تخليه كنند و با برخوردهاي هميشگي روبرو نشوند يا در حد محدودي روبرو شوند.
ارونسون ( 1975) تماشاگران باعث حساسيت ، جذابيت ،كاهش وياافزايش انگيزش دربازيكنان ميگردند. ثابت شده است كه وجود تماشاگران يا ناظران ، عملكرد فرد را بطور معني داري تحت تاثير قرار مي دهد (ارنسون 1975، ترجمه شكر كن ،1370).
لفكوتيز و همكارانش در سال 1973 تمايل دختران به نگاه كردن ورزشهاي تيمي هماهنگ مثل فوتبال و هاكي با رفتار پرخاشگرانه آنها در كلاس سوم هماهنگي داشته است ( به نقل از آهولا و همكاران ، 1986 ترجمه فلاحي 1372) .
تومسا ( 1982) فرديكه شاهد اعمال خشن ورزشي بوده و سپس بوسيله عاملي عصباني يا ناكام شده بيشتر از فردي عصباني شده كه شاهد اين اعمال نبوده است و تماشاي ورزشهاي خشن تيمي، احتمالا احساس پرخاشگرانه را افزايش مي دهد ولي بطور اتوماتيك منجر به اعمال پرخاشگرانه نمي شود (به نقل از آهولا و همكاران ، 1986 ترجمه فلاحي ، 1372 ).
كلاكمن ( 1960) نحوه رهبري و رفتار مربي در طول بازي بر روي رفتار تماشاگران بسيار مؤثر دانست (به نقل از رحيمي 1380). گلاشتاين و آرمز ( 1971) ميزان خشونت و پرخاشگري در تماشاگراني كه پس ازمسابقه استاديوم را ترك مي كردند نسبت به افرادي كه در استاديوم حضور نداشتند و يا تازه وارد شده بودند بسيار بالا بود كاوانوگ وسيلوا ( 1980 ) جوان بودن تماشاگران ، نحوه قضاوت ، نوع مسابقه، مصرف مشروبات الكلي ، رقابت ، ازدحام جمعيت ، وقت باقي مانده يا وقت تلف شده و نتيجه بازي عوامل مرتبط با رفتار پرخاشگرانه در تماشاگران است .
مارك و همكاران ( 1983) عوامل فيزيكي مثل گرما و سرما ، سر وصدا ، ازدحام جمعيت ، تفسير بازي در بين تماشاگران ،مصرف مشروبات الكلي و حضور تماشاگران رقيب با اختلافات قبلي موجب افزايش رفتار پرخاشگرانه در بين تماشاگران است .هستورف و كانتريل ( 1968) به نقل ازماري برد (1370) طرفداري متعصبانه باعث ايجاد اختلال و آشوب در بين تماشاگران مي شود (ترجمه مرتضوي ).
دنيس هاول ( 1968) در دامنه سني15 تا 19 سال مردان و طبقه اجتماعي و اقتصادي پايين جامعه اغلب آشوبگري ديده ميشود ( به نقل از ملك پور، 1380). تيلور (1991) ، ملك پور (1379) نارضايتي از نقص تاسيسات قديمي، امكانات كم ، مستي تماشاگران و مديريت ضعيف را علل بروز رفتار پرخاشگرانه دانست .
اهداف پژوهش
1-هدف اصلي
1-1- تعيين ميزان پرخاشگري نوجوانان و جوانان پس از تماشاي فوتبال است.
1-2-تعيين ميزان هيجان خواهي نوجوانان و جوانان پس از تماشاي فوتبال است .
2. هدف فرعي
2-1-مقايسه ميزان پرخاشگري تماشاگران طرفدار تيم بازنده با ميزان پرخاشگري تماشاگران طرفدار تيم برنده است .
2-2- مقايسه ميزان هيجان خواهي تماشاگران طرفدار تيم برنده با ميزان هيجان خواهي تماشاگران طرفدار تيم بازنده است .
فرضيه ها :
1- بين ميزان پرخاشگري نوجوانان و جواناني كه به تماشاي فوتبال مي پردازند باميزان پرخاشگري نوجوانان و جواناني كه به تماشاي فوتبال نپرداخته اندتفاوت وجود دارد .
2- بين ميزان هيجان خواهي نوجوانان و جواناني كه به تماشاي فوتبال مي پردازند با ميزان هيجان خواهي نوجوانان و جواناني كه فوتبال را تماشا نمي كنند تفاوت وجود دارد .
3- ميزان پرخاشگري تماشاچيان طرفدار تيم بازنده بيشتر از طرفداران تيم برنده است .
4- ميزان هيجان خواهي تماشاچيان طرفدار تيم برنده بيشتر از طرفداران تيم بازنده است .
روش تحقيق :
روش تحقيق از نوع علي – مقايسه اي يا پس رويدادي بوده است .
جامعه آماري :
جامعه آماري تحقيق نوجوانان و جواناني كه فوتبال بين دو تيم فولاد مباركه سپاهان و ذوب آهن اصفهان را در هفته نهم مسابقات ليگ برتر ( دور رفت ) سال 82-81 در ورزشگاه فولاد شهر روز جمعه دي ماه سال 1381 تماشا نموده اند و نوجوانان و جوانان شهر اصفهان كه به تماشاي فوتبال نپرداخته اند بود .
روش نمونه گيري و حجم نمونه :
تعداد 180 نفر از جامعه مورد مطالعه با استفاده از روشهاي نمونه گيري در سه گروه مساوي كه هر يك از اعضا جامعه شانس مساوي جهت انتخاب شدن داشتند در سه گروه 60 نفره انتخاب شدند . 60 نفر از ميان طرفداران تيم فولاد مباركه سپاهان و تعداد 60 نفر از ميان طرفداران تيم ذوب آهن اصفهان به روش نمونه گيري تصادفي ساده و تعداد 60 نفر از ميان نوجوانان و جوانان شهر اصفهان كه به تماشاي فوتبال نپرداخته اند به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي انتخاب شدند .
ابزار تحقيق:
الف : پرسشنامه جمعيت شناختي : پرسشنامه اي محقق ساخته ، شامل سوالاتي درباره سن ، شغل ، ميزان در آمد ، تحصيلات ، شغل پدر و مادر ، تعداد اعضاي خانواده ، فرزند چندم خانواده و ميزان تحصيلات والدين تماشاگران و غير تماشاگران فوتبال بود .
ب: پرسشنامه پرخاشگري آيزنك : اين پرسشنامه توسط آيزنك در سال 1963 تهيه گرديده است . در مواردي به دليل عدم تطابق با فرهنگ و قابل فهم نبودن جامعه آماري تغييرات اندكي داده شده است. ضريب اعتبار پرسشنامه پرخاشگري آيرنك توسط محقق از روش دو نيمه كردن 78% برآورد گرديده است .
ج: مقياس هيجان خواهي زاكرمن : از مقياس هيجان خواهي زاكرمن فرم پنجم استفاده شد . اين مقياس چهار مولفه هيجان زدگي و ماجراجويي ، تجربهطلبي ، گريز از باز داري و ملال پذيري را ميسنجد كه براي هر يك مولفه ها ده ماده آزمون در نظر گرفته شده است. مجموع مواد مقياس شامل 40 ماده آزمون دو جزيي الف و ب است. ضريب اعتبار مقياس هيجان خواهي از روش دو نيمه كردن توسط محقق 79% برآورد گرديد.
روش تجزيه و تحليل آماري
در اين پژوهش بنا بر فرضيه هاي مطرح شده از دو سطح آماري ، توصيفي و استنباطي استفاده گرديد . در سطح توصيفي از نمودار، درصد، فراواني و ميانگين و در سطح استنباطي جهت آزمون فرضيه هاي پژوهش از آزمون T مستقل با حجم نامساوي و تحليل تمايزات بين دوگروه تماشاگر و غير تماشاگر با توجه به متغيرهاي پيش بيني كننده و از تحليل واريانس چند متغيري (مانوا) بين سه گروه بازنده ، برنده و غير تماشاگر و از آزمون تعقيبي بن فرني يا دان به منظور مقايسه زوجي اختلاف بين ميانگينهاي سه گروه در پژوهش استفاده شد و تمام تحليلهاي فوق با استفاده از نرم افزار كامپيوتري SPSS انجام شده است
يافته هاي دموگرافيك نمونههاي مورد مطالعه در جدول (1) (2) (3) آرايه گرديده است .
جدول (1) توزيع نمونه هاي آماري بر حسب مقطع تحصيلي
شاخص آماري
تحصيلات تعداد درصد
ابتدايي 20 1/11
راهنمايي 23 7/12
متوسط 62 4/34
عالي 75 6/41
جمع 180 100
جدول شماره (1) نشان داد كه 1/11 درصد در مقطع تحصيلي ابتدايي ، 7/12 درصد در مقطع راهنمايي ، 4/34 درصد در مقطع متوسط و 6/41 درصد داراي مدرك تحصيلي دانشگاهي بودند .
جدول (2) توزيع نمونه هاي آماري بر حسب وضعيت اقتصادي
شاخص آماري
وضعيت اقتصادي تعداد درصد
ضعيف 22 2/12
متوسط 5/11 8/63
بالا 43 9/23
جمع 180 100
جدول شماره (2)نشان دادكه 2/12 درصد داراي وضعيت اقتصادي ضعيف ،8/63 درصد داراي وضعيت اقتصادي متوسط و9/23درصد داراي وضعيت اقتصادي بالا بودند .
جدول (3) توزيع نمونه هاي آماري بر حسب گروههاي سني
شاخص آماري
سن تعداد درصد
كمتر از 15 13 2/7
20تا15 76 2/42
بالاتر از 20 91 5/50
جمع 180 100
جدول شماره (3 ) نشان داد كه 2/7درصد در گروه سني زير 15سال ، 2/42 درصد در گروه سني 15 تا 20 سال و 5/50 درصد در گروه سني بالاي 20 سال قرار داشتند.
يافته هاي اصلي تحقيق:
يافته هاي اصلي تحقيق در جداول (4) و (5) نشان داده شده است .
جدول (4) معني دار بودن تمايزات بين دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر
شاخص آماري
متغيرها ضريب لانداي ويلكز F معني داري
پرخاشگري 818/0 5/39 … /0
هيجان خواهي 986/0 58/2 110/0
مولفه هاي هيجان خواهي گريز از باز داري 967/0 05/6 015/0
ملال پذيري 893/0 28/21 … /0
ماجرا جويي 982/0 81/13 … /0
تجربه طلبي 956/0 22/8 005 /0
الف : يافته هاي مرتبط با فرضيه ها (1) و(2)
نتايج جدول (4 )نشان داد كه تفاوت بين دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر با توجه به متغيرهاي پيش بيني كننده پرخاشگري و مولفه هاي هيجان خواهي (ملال پذيري و ماجراجويي ) معني دار بوده است . يعني پرخاشگري در گروه تماشاگر بيشتر از گروه غير تماشاگر بوده است . بنابراين فرضيه اول تحقيق مورد تاييد قرار گرفت . همچنين با توجه به يافته هاي جدول (4) تفاوت بين دو گروه تماشاگرو غير تماشاگر با توجه به متغير پيش بيني كننده هيجان خواهي تفاوت وجود دارد ولي معني دار نبود يعني هيجان خواهي در گروه تماشاگر بيشتر از گروه غير تماشاگر بود ولي معني دار نبود. بنابراين فرضيه دوم تحقيق مورد تاييد قرار نگرفت.
ب: مولفه هاي هيجان خواهي در دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر
جدول (4) نشان داد كه تفاوت بين دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر با توجه به متغيرهاي ملال پذيري و ماجراجويي معني دار بود . يعني ملال پذيري و ماجراجويي در گروه تماشاگر بيشتر از گروه غير تماشاگر است .
جدول (5) تحليل واريانس چند متغيري (مانوا)
متغير مستقل متغير وابسته F سطح معنا داري ميزان تفاوت توان آماري
گروه پرخاشگري هيجان خواهي 039/5
289/3 * * 008/0
* 040/0 065/0
043/0 810/0
617/0
تحصيلات پرخاشگري هيجان خواهي 913/0
104/8 436/0
**000/0 019/0
144/0 247/0
990/0
وضعيت اقتصادي پرخاشگري هيجان خواهي 577/2
342/11 079/0
** 000/0 034/0
135/0 508/0
992/0
سن پرخاشگري هيجان خواهي 216/7
418/4 **001/0
*014/0 091/0
057/0 930/0
753/0
الف : يافته هاي مرتبط با فرضيه هاي (3) و ( 4)
1- با توجه به Fمشاهده شده (039/5) پرخاشگري در سطح 01/0 P (008/0) معنا دار است. يعني پرخاشگري در طرفداران تيم با زنده بيشتر از طرفدران تيم برنده و غير تماشاگر بوده است . بنابراين فرضيه سوم مورد تاييد قرار گرفت .
2- با توجه به Fمشاهده شده (289/3) هيجان خواهي در سطح 05/0 P (040/0 ) معنادار بوده است . يعني هيجان خواهي در گروه برنده بيشتراز گروه غير تماشاگر وبازنده بوده است . بنابراين فرضيه چهارم تحقيق مورد تاييد قرار گرفت .
ب: يافته هاي ديگر
1- باتوجه بهF مشاهده شده (104/8) هيجان خواهي در سطح 01/0 P (000/0) با توجه به سطح تحصيلات گروه ها معنا دار بوده بعني ميزان هيجان خواهي در گروههاي با سطح تحصيلات متوسطه و عالي بيشتر از گروههاي با سطح تحصيلات ابتدايي و راهنمايي بود .
2-با توجه به Fمشاهده شده (342/11) هيجان خواهي در سطح 01/ 0 P (000/0) با توجه به وضعيت اقتصادي ضعيف وبالا بيشتر از گروههاي با وضعيت اقتصادي متوسط بود .
3- با توجه به F مشاهده شده (216/7) پرخاشگري در سطح01/ 0 P (001/0) با توجه به سن گروهها معنا دار بود . يعني ميزان پرخاشگري درگروه سني 30 سال به بالا بيشتر از گروههاي سني 20 تا 30 سال و زير 20 سال بود . با توجه با F مشاهده شده (418/4) هيجان خواهي در سطح
05/ 0 P (014/0) با توجه به سن گروهها معنا دار بود . يعني ميزان هيجان خواهي در گروه سني 20 تا 30 سال بيشتر از گروه سني زير 20 سال به بالا بود .
جدول شماره 6- تحليل واريانس چند متغيري (مانوا)
متغير مستقل متغير وابسته F سطح معنا داري ميزان تفاوت توان آماري
گروهها
گريز از باز داري
ملال پذيري
ماجرا جويي
تجربه طلبي 316/1
643/8
393/3
148/0 217/0
** 000/0
*036/0
862/0 018/0
107/0
045/0
002/0 218/0
966/0
631/0
072/0
**اختلاف در سطح 01/0 معنا دار است
*اختلاف درسطح 05/0 معنا دار است
يافته هاي جدول (6) نشان داد كه :
1- با توجه به F مشاهده شده (643/8) ملال پذيري در سطح 01/ 0 P (000/0) در گروهها معنا دار بود. يعني ميزان ملال پذيري در گروه برنده بيشتر از گروه بازنده وغير تماشا گر بود .
2- با توجه به F مشاهده شده (393/3) ماجراجويي در سطح 05/0 P (036/0 ) در گروهها معنا دار بود. يعني ماجراجويي در گروه برنده بيشتر از گروه بازنده و غير تماشاگر بود .
جدول (7) مقايسه زوجي ميانگين نمره پرخاشگري در گروهها بر اساس آزمون بن فرني
شاخص هاي آماري
گروه ها اختلاف ميانگين سطخ معناداري
غير تماشاگر – بازنده 833/5- 000/0*
غير تماشاگر – برنده 633/3- 000/0*
بازنده – برنده 20/2 000/0*
نتايج جدول (7) نشان داد كه اختلاف بين ميانگين نمرات پرخاشگري گروه غير تماشاگر با گروه برنده و همچنين گروه بازنده و برنده معنا دار بود يعني ميزان پرخاشگري در گروه غيرتماشاگر كمتر از گروه بازنده و برنده بود وميزان پرخاشگري در گروه بازنده بيشتر از گروه برنده بود .
جدول (8) مقايسه زوجي ميانگين نمره هيجان خواهي در گروهها بر اساس آزمون بن فرني
شاخص هاي آماري
گروه ها اختلاف ميانگين سطح معنا داري
غير تماشاگر – بازنده 68/0 000/1
غير تماشاگر – برنده 90/3- 000/0*
بازنده – برنده 58/4- 000/0*
نتايج جدول (8) نشان داد كه اختلاف بين ميانگين نمرات هيجان خواهي گروه غير تماشاگر با گروه برنده و همچنين گروه بازنده با گروه برنده معنا دار بود يعني ميزان هيجان خواهي در گروه غير تماشاگر و گروه بازنده كمتر از گروه برنده بود .
بحث و نتيجه گيري :
تجزيه و تحليل داده هاي مربوط به فرضيه شماره (1) نشان داد كه پرخاشگري در گروه تماشاگر بيشتر از گروه غير تماشاگر بود . اين نتيجه با تحقيقات ايندد و راسل (1979) مبني بر اينكه تماشاگران به طور غير مستقيم در ورزش شركت مي كنند و به طور غير عادي پرخاشگر مي شوند و بدنبال راهي براي فرو نشاندن خشم خود مي باشند كه اين عمل را با حمله به تماشا گران تيم مخالف ، به داوران و حتي بازيكنان مخالف نمايش مي دهند ، همچنين با نتايج تحقيقات گلدشتاين و آرمز (1971) ، كه ميزان خشونت و پرخاشگري در تماشاگراني كه پس از مسابقه استاديوم را ترك مي كردند ، نسبت به افرادي كه در استاديوم حضورنداشتند و يا تازه وارد شده بودند بسيار بالا بود . با نتايج تحقيقات آرمز و همكارانش (1979) آنهايي كه ورزشهاي پرخاشگرانه را تماشا نموده بودند نسبت به آنهايي كه ورزشهاي غير پرخاشگرانه را تماشا نموده بودند پرخاشگري بيشتري از خود نشان داده اند و همينطور با نتايج تحقيقات لفكو تيز و همكارانش (1973) كه تمايل به نگاه كردن ورزشهاي تيمي و هماهنگ مثل فوتبال و هاكي با رفتار پرخاشگرانه هماهنگ است . همچنين با تحقيقات تومسا (1982) فردي كه شاهد اعمال خشن ورزشي بوده و سپس به وسيله عامل عصباني يا ناكام شده بيشتر از فردي عصباني شده كه شاهد اين اعمال نبوده است و به طور كلي تماشاي ورزشها خشن تيمي ، احساس پرخاشگرانه تماشاگران را افزايش مي دهد مطابقت دارد . همچنين با تحقيقات وست ( 1988) مشاهده ورزشهاي رقابتي و خشن تماشاگران را براي بروز رفتار خشونت آميز افزايش مي دهد از يك سو مطابقت دارد و از سوي ديگر كه مشاهده خشونت بازيكن ممكن است باعث عدم باز داري تمايلات پرخاشگري تماشاگران شود همخواني ندارد.
تجزيه و تحليل مربوط به فرضيه شماره (2) نشان داد كه ميزان هيجان خواهي بين دو گروه تماشاگر و غير تماشاگر معني دار نبود و هيجان خواهي در گروه تماشاگر و غير تماشاگر تفاوتي وجود نداشت . اما نتايج نشان داد كه ملال پذيري و ماجراجويي (مؤلفه هاي هيجان خواهي ) در دو گروه معني دار بود. يعني ملال پذيري و ماجراجويي در گروه تماشاگر بيشتر از گروه غير تماشاگر بود .
تجزيه و تحليل مربوط به فرضيه شماره (3) نشان داد كه پرخاشگري در سه گروه بازنده ، برنده و غير تماشاگردر سطح 01/0 P (008/0) معنا دار بود و ميانگين نمرات پرخاشگري در گروه غير تماشاگر (43/12) كمتر از گروه بازنده (26/18 ) و برنده (06/16)بود و ميزان پرخاشگري در گروه بازنده بيشتر از گروه برنده بود . اين نتايج با تحقيقات كاوانوگ وسيلوا (1980) كه عوامل مرتبط با رفتار خشونت آميز را در تماشاگران ناشي از هشت عامل مي دانستند كه نتيجه بازي (بردوبانت ) يكي از عوامل است همخواني دارد و همچنين با تحقيقات گلدشتاين و آرمز (1971) كه نشان داد ميزان خشونت و پرخاشگري پس از مسابقه فوتبال در بين طرفداران تيم مغلوب بسيار بالا بود مطابقت دارد.
تجزيه و تحليل داده هاي مربوط به فرضيه (4) تحقيق نشان داد كه هيجان خواهي در سطح 05/0 P (0040/0) معنا دار بودو اختلاف ميانگين گروه غير تماشاگر با گروه برنده و همچنين گروه بازنده با گروه برنده معنا دار بود يعني ميزان هيجان خواهي در گروه غير تماشاگر و گروه بازنده كمتر ازگروه برنده بود . همچنين نتايج نشان داد كه ملال پذيري در سطح 01/0 P و ماجراجويي در سطح 05/0 P (مولفه هاي هيجان خواهي ) معنا دار بود و ملال پذيري و ماجراجويي در گروه بازنده كمتر از گروه برنده و بيشتر از گروه غير تماشاگر بود .
منابع فارسي :
-آهولا ، اسو، هتفيلد ، براد . (1986). روانشناسي ورزش با رويكرد رواني – اجتماعي . ترجمه رضا فلاحي و محسن حاجيلو . (1372) ، تهران : انتشارات سازمان تربيت بدني.
- اتكينسون ، ريتا.ل، واتكينسون ،ريچارد . س ، و هيلگارد ، ارنست . ر . (1980) . زمينه روانشناسي . ترجمه گروه مترجمان به ويراستاري محمدنقي براهني . (1370) ، تهران : انتشارات رشد.
-احمدي ،عبدالحميد. (1380) . بررسي جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي مسابقات فوتبال . تهران :مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ، معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي (ISPA ). شماره 113.
-افروز ، غلامعلي . (1380). بررسي علل ريشه هاي روانشناختي تجمعات مردمي بعد از مسابقه فوتبال . تهران :مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ،معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي(ISPA). شماره 113.
- افشنگ . (1380) . ريشه هاي اجتماعي خشونت هاي بعد از فوتبال . تهران :مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ،معاونت جهاد دانشگاهي (ISPA ). شماره 113.
- ارونسون ،اليوت . (1975) . روانشناسي اجتماعي . ترجمه حسين شكر كن . (1370).
تهران : انتشارات رشد .
- باوند ، هرميداس . (1380). عكس العمل جوانان پس از مسابقات فوتبال . تهران : مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ، معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي (ISPA ) . شماره 113.
- بشيريه ،حسين .(1380) . بررسي علل و ريشه هاي سياسي تجمعات مردمي بعد از مسابقه فوتبال .
تهران :مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ، معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي (ISPA ) . شماره 113.
-پيران ، پرويز . (1380) . جنبشهاي اجتماعي شهري ، بررسي جامعه شناختي تجمعهاي پس از فوتبال . تهران : ماهنامه سياسي ،اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي آفتاب . شماره 9.
-جعفري مقدم ،سعيد . (1381) . ورزش رسانه اي . تهران : فصلنامه فرهنگ و ورزش، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،شماره 30.
-دانينگ ،اريك . (2001) . ريشه هاي اجتماعي اوباشيگري در فوتبال . ترجمه مسعود حق بين .(1381) ، تهران : دبير خانه شوراي فرهنگ عمومي.
-رحيمي ، قاسم . (1380) . بررسي موثر در مديريت استاديومهاي كشور . پايان نامة تربيت بدني،واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي.
-صباغ پور . (1380) . شكل گيري رفتار هاي سياسي پس از برگزاري مسابقات فوتبال . تهران :مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ،معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي (ISPA ) . شماره 113.
-صديق سروستاني ، رحمت الله.(1380).جامعه شناسي ورزش و آسيب شناسي اجتماعي .
تهران :كيهان ورزشي ،شماره 2395.
-عشايري ، حسن . (1380). بررسي آسيب شناختي و روانشناختي تجمعات مردمي بعد از مسابقه فوتبال . تهران : مركز افكار سنجي دانشجويان ايران ،معاونت فرهنگي جهاد دانشگاهي (ISPA ) . شماره 113.
-كارلسون ، نيل آر.(1999) . مباني روانشناسي فيزيولوژيك .ترجمه مهردادپژمان . (1380) .
تهران : انتشارات غزل
-كريمي ، يوسف .(1380) . روانشناسي اجتماعي . تهران : نشر ارسباران.
-محسني تبريزي ، عليرضا .(1380) . حد شادي تا كجاست . تهران: كيهان ورزشي ، شماره 2395.
-ملك پور ، اسدالله . (1379) . بررسي عوامل موثر در نارضايتي تماشاچيان فوتبال شهر اصفهان. پايان نامه كارشناسي ارشد تربيت بدني، دانشكده تحصيلات تكميلي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان اصفهان.
-ويليامز، جان ، ودانينگ ، اريك ، ومورفي ، پاتريك.(2000).كندوكاوي در پديده اوباشيگري در فوتبال . ترجمه حسن افشار. (1379) ، تهران: نشر مركز.
انگليسي :
Bakker , F.C , whiting , H.T . A and van Der Brug , H. (1990) . sport psychology . concepts and applications . chichester , wiley.
Bandura , A . (1973)Aggresion :asocial learning analysis. Englewood Cliffs , prentice Hail.
Baron , A. (1992) . Human aggression New York :plenum.
Berkow itz, l .(1993). Aggression :its causes, conse quences and control. philadelphia , Temple university press.
Cavanaugh,B.M.,& silva ,J.M.(1980).spectator pereeptions.of fan misbehavior:An
attitudinal inquiry.InC.H.Nadeau,W.R.Halliwell,K.M.Newello & G.C.
Robers (Eds.), psychology of motor behavior and sport, Champaign,
L:Human kinetics.
Dollard , J. and Miller, N . and Boob, I . and Mourer , O.H. (1939) Frustration and aggression. New Haven , Yale university press.
Ended , R . L . and Russell , G. W.(1979). Efects on the hostility of spectators after viewing aggressive sports. social psychology Quarterly 42 . pp . 273 –270 .
Freud, s. and loreinz k . (1966) . on aggression. New York : Harcourt , Braceand world.
Goldstein , I .H . and Arms , R. L. (1971) Effects of observing athletic contecsts on hostility sociometry 34 . P P . 83-90.
Mark, M . M . and Bryant f N B . and lehman , D. R. (1983). perceived ingustice and violince. In Goldstein (Ed.) Sport violance . NewYork:springer yerlag.P.18.
Tutko , T.A . (1986) . Athletic motivation inventory . san Jose , Institute for the study of Athletic Motivation.
E-mail:fezolah_Rahimi @ yahoo. Com
ABSTRACT
the obgective of this reserch progect was to compare the level of aggression and sensation seeking in football spectators in three grouos of the supporters of the winning team supporters ,loosing team ,and non-spectators, using cansal comparative method .
the brief verified demographic questionnaire, Eysenck aggression questionnaire and sensation seeking scaie (sss),form 5 of Marvin Zuckerman this research progect.
the validity coefficient of the aggression and sensation seeking questionnaire was appraised 0.78and 0.79respectively empolloying the halving method by the investigator.
the research hypotheses included the assumption that there is a difference between the level of aggression and sensation seeking between the adolescents and youth who are spectators of football games and non-spectators. the level of aggression in supporters of the loosing lean is mor than the level of aggression amongst the supporters of the winning team.the level of sensation seeking was higher in the supporters of the winning teamthan amongst the supporters of the loosing team.
To compare the paired discrepancy amongst the groups, the SPSS computer software was employed.
Findings of this progect, based on the analysis of the discrimintion between the two grouos showed that the discripancy between the two groups is significant. the level of aggression is higher in spectator group compared with the non-spectators .
Also the observed T (6.28) is higher than the table's T at the level of P< 0.01.
Regarding the sensation seeking ,the difference between the two groups was not significant and in observed T (1.60) was less or epual to the table's T at the level of 0.05.
The findings showed that the discrepancy between the meanscore of aggression ,regarding the observed F (5.039) at the level of 0.01 (0.008) is significant and the level of aggression was higher in the supporters of the loosing team compared with supporters of the winning team or the non-spectators .the difference between the mean scors of sensation seeking with the observed F (3.289) at the level of 0.05 (0.40) was significant and the level of sensation seeking was higher in the supporters of the winning team compared with supporters of the loosing team or the non-spectoators.