دوران نامزدی جزو مراحل جذاب و عاشقانه در زندگی زوجین است که می تواند در آینده نیز اثرات قابل توجهی بگذارد. ولی گاهی همین دوران دستخوش حوادث و اتفاقاتی می گردد که آسیب هایی نیز با خود به همراه دارد. یکی از اختلال هایی که زوجین در این دوران تجربه می کنند اختلال اضطراب از جهات و زوایای مختلف به همسرشان است.
اضطراب یک چالش واقعی و همچنین یک اختلال سلامت روان است که اگر به درستی بررسی نشود میتواند منجر به بسیاری از مشکلات دیگر شود. بااینحال، همه افراد گهگاه دچار اضطراب میشوند و تنها در صورتی که شدید باشد مشکل ساز میشود. اضطراب میتواند بر روابط شما تأثیر منفی بگذارد، به خصوص اگر زمان زیادی را صرف نگرانی و فکر کردن در مورد هر چیزی که ممکن است اشتباه پیش برود یا قبلاً در رابطه اشتباه پیش رفته باشد، میکنید. در اینجا چند سؤال وجود دارد که ممکن است در هنگام اضطراب بیشازحد در یک رابطه در ذهن شما خطور کند:
· اگه منو بهاندازه ای که دوستش دارم، دوست نداشته باشند چی؟
· اگه بهم دروغ بگه چی؟
· اگه بهم خیانت کنند چی؟
· اگه در آینده برای آنها بهاندازه کافی خوب نباشیم چی؟
· اگه شخص دیگری را جذابتر از من بدونه چی؟
· اگه خانواده اش منو دوست نداشته باشه چی؟
· اگه منو رها کنه چی؟
داشتن برخی از این افکار به خصوص در یک رابطه جدید طبیعی است. بااینحال، هنگامیکه افکاری مانند این اغلب به ذهن شما خطور میکند، ممکن است نشانهای از مسائل اضطرابی یا یک اختلال اضطرابی باشد. شدت نشخوار فکری مدام در مورد سؤالات ذکر شده در بالا و سایر سؤالات مشابه تعیین میکند که تا چه حد در یک مشکل اضطرابی پیش رفتهاید. همچنین تعیین میکند که چقدر در رابطه خود ناایمن هستید. این افکار اضطرابی به روشهای فیزیکی متنوعی بروز میکنند و بهعنوان علائمی مانند تنگی نفس، بیخوابی و اضطراب یا حملات پانیک ظاهر میشوند. ممکن است متوجه شوید که هر زمان که اینطور فکر میکنید، یک حمله پانیک ایجاد میشود که در آن قلب شما ممکن است شروع به تپیدن سریع کند، یک توده سفت در قفسه سینه خود احساس کرده و در سراسر بدنتان احساس لرزش کنید. اینها علائم فیزیولوژیکی هستند که نشان میدهد شما از یک اختلال اضطرابی رنج میبرید.
در برخی موارد، این افکار اضطرابی، شریک زندگی شما را تشویق میکند تا به گونهای رفتار کند که بیشتر شما را تحت فشار قرار دهد و رابطه را تیره کند. به این دلیل است که شما بهاندازه کافی برای شریک زندگی خود شفاف هستید که او میتواند شما را بسیار ناایمن ببیند. این به آنها یک مزیت دستکاری در مورد شما میدهد تا وقایع را به گونهای تغییر دهند که معمولاً نباید معنایی داشته باشند، اما درنهایت به شما آسیب میرسانند و یکی دو مورد از باورهای اضطرابآور شما را تأیید میکند.
بهعنوانمثال، شما نگران و مضطرب هستید که اولین کسی باشید که مکالمه را آغاز میکند. در ذهن خود فکر میکنید که شریک زندگیتان شما را دوست ندارد، زیرا او بهاندازه شما اولین قدم را برای برقراری ارتباط بر نمیدارد. اضطراب افزایش مییابد و شتاب بیشتری میگیرد و شما شروع به این باور میکنید که اگر ابتدا تماس برقرار نکنید، ممکن است هرگز با شما صحبت نکند یا با شما تماس نگیرند.
برای رفع این اضطراب، تصمیم میگیرید که برای مدتی با آنها تماسی نگیرید. این باعث میشود که شریک زندگیتان با شما ارتباط برقرار کند و چند بار با شما تماس گرفته تا زمانی که مطمئن شوید که او تلاش خواهد کرد. این شواهد به شما این امکان را میدهد که باور اضطرابی و غیرمنطقی خود را به چالش بکشید که آنها اول از رابطه بیرون نخواهند رفت. بااینحال، این یک راهبرد سالم نیست. مقابله با علت اصلی اضطراب و بازیابیاعتمادبهنفس بهترین راه برای غلبه بر اختلال اضطرابی و ایجاد یک زندگی آزاد و شاد برای شماست.
دکتر رعنا صباغ اسماعیلی،
مشاور خانواده و تربیت فرزند
مؤلف کتب تخصصی روانشناسی و علوم تربیتی