«همیشه جورابهایت را رو روی زمین میاندازی!» «موهای تو هم همهجای خانه را پخش شده است!» «هیچ اهمیتی به من نمیدید!» «خیلی خودخواهی!»
جملات بالا مشتی نمونه خروار از چیزهاییاند که زوجها میتوانند در اوج مشاجره خطاب به هم بگویند. فارغ از اینکه این عباراتْ سرشار از تحقیر و عیبجویی هستند، وجه مشترکِ دیگری نیز دارند: از طریق هر یک از این عبارات، حملهْ همراه با سرزنش دیگری به همسر صورت میگیرد.
خیلیها این نوع گفتوگوهای پیدرپی را «بازی سرزنش» مینامند، اما این چه بازیای است که نه برنده دارد، نه لذتبخش است و زوجها در آن بیشتر رقیباند تا یار. آنقدر غم، اندوه و سختی در زندگی هست که لازم به بازیهایی نباشد که در آن همه بازندهاند] ده اشتباه رایج هنگام جروبحث[.
در «بازی گفتگو»، زوجها عمدۀ زمان و انرژی خود را بهجای کشفِ مقصر، صرف کارکردن با یکدیگر برای حل مشکلات میکنند. یادگیری قوانین «بازی گفتگو» به زوجها کمک کند تا بهجای مبارزه با یکدیگر، همراه هم بهعنوان یک تیم پیشروند.
قانون اول: خواستۀ خود را بیان کنید.
وقتی مشاجرات در خانواده و بین زوجین بالا گرفته، احساسات غلیان کرده یا بحث خیلی طولانی شده، فراموشکردن موضوع اصلیِ مشاجره آسان است. به همین دلیل، اولین قدم در حل اختلاف، بیان مسئلۀ واقعی است. این کار البته دشوارتر از چیزی است که به نظر میرسد.
برخی از مشکلات را بهراحتی میتوان تشخیص داد، مانندِ ماشینی که نیازمند تعمیر است، قبضهایی که باید پرداخت شوند یا کارهایی در خانه که باید انجام شوند. دیگر مسائل در عمق وجود ما ریشه دارند و به نیازهای روانی مربوط میشوند که حتی ممکن است آن اوایل قادر به تشخیص آنها نباشیم.
دکتر لئون اف سلتر که روانشناس بالینی است بیان میکند وقتی زوجها برای مشاوره به دفتر او میآیند، معمولاً درمییابد که «مشکلات خیلی بنیادیتری در پس پردۀ مشکلات ظاهری آنها وجود دارد.»
بهعبارتدیگر، وقتی زوجها سر یک مشکل مشاجره میکنند، او معمولاً میتواند نیازی پنهان (که در واقع دلیل واقعی مشاجره آنهاست) را در یکی یا هر دوی آنها کشف کند.
مشاجرهای درباره جورابهایی که روی زمین رها شدهاند شاید در اصل مسئلهای بر سر این است که آیا احساس قدردانی یا احترام میکنیم یا خیر، خصوصاً اگر قبلاً در مورد این مسئله با همسرمان صحبت کرده باشیم. خلاصه، ماجرا واقعاً درباره جورابها نیست.
تشخیص این نیازهای برآورده نشده دشوار است، اما دکتر میکی کاشتانِ جامعهشناس، حربهای برای تشخیص آنها دارد. به بیان او «[سرزنشکردن]… تجلیِ نیازی انسانی در شماست»، نیازی که برآورده نشده است.
وقتی دریافتید که در حال بازیِ سرزنشید، باید متوقف شوید و فرصتی برای فکرکردن به اینکه واقعاً ریشۀ ناراحتی شما کجاست اختصاص دهید.
قانون دوم: نوعِ مشکل را بیان کنید.
متخصصین، مشکلات زوجها را به دو دسته تقسیم میکنند:
1- مشکلات حلشدنی
2- مشکلات دائمی
مشکلات حلشدنی، یا راهحلهای نسبتاً سادهای دارند یا با کمی بحث و مصالحه در خانواده قابلحلاند، مثلاً اینکه زوجی قرار است برای شام چه بخورند یا چه ماشینی بخرند. در طرف دیگر مشکلات دائمی، پیچیدهتر هستند؛ زیرا ریشه در تفاوتهای اعتقادی یا ارزشهای فردی زوجین دارند.
برخی از نمونههای مشکلات دائمی شامل سروکله زدن با تفکرات مختلف در خصوصِ موارد زیر است: اولویت با پسانداز کردن باشد یا خرج کردن، کی بچه دار شویم و چه تعدادی بچه داشته باشیم، کجا زندگی کنیم و... .
تشخیص و دستهبندی نوعِ مشکل ضروری است؛ چون به زوجها در مشخصکردن هدف گفتگو کمک میکند. مشکلات حلشدنی زوجین در خانواده راهحلهای قابل توافقی نزد دو طرف دارد. اما وقتی زوجها با مشکلات دائمی مواجه میشوند، ممکن است دریابند که به دلیل تفاوت در دیدگاهها، شخصیتها یا عقاید جزمیشان هرگز به طور صددرصد، توافق ندارند.
اما برای گفتگو در خصوص این مسائل، میتوانند هدف متفاوتی معین کنند: ایجاد فضایی برای همسر تا احساسِ شنیده شدن و پذیرفته شدن کند، جستجوی نقاط مشترک و یافتن راههایی برای مصالحه و سازش.
قانون سوم: سهم خود را به زبانآورید.
پذیرش مسئولیت یا بیان سهمِ خود، قانونی بسیار مهم در «بازی گفتگو» است، زیرا خطر درافتادن به بازیِ سرزنش را از بین میبرد، همان بازیای که دنبال هر مقصری جز خودمان میگردیم.
در نگاه اول شاید این قانونی ترسناک به نظر برسد، اما اگر مفهومِ مسئولیت را به مفاهیم پاسخگویی و توانایی تحلیل کنید، به بصیرتهای جدیدی خواهید رسید.
آنهایی که مایل به پذیرشِ مسئولیت در این موقعیتها هستند، توانایی بیشتری برای دیدنِ بهترِ مشکل، کمک به حل نگرانیها و ایجاد روابط سالمتر دارند.
پذیرش مسئولیت به روشهای مختلفی صورت میگیرد، از جمله: فهمِ انگیزهها و نیاتِ خود، گوشدادن برای بهتر فهمیدنِ نظرگاه همسر، پیش چشم آوردنِ احساسات برای جلوگیری از کنترل خارجشدن آنها و کمک به گفتگو برای حرکتِ سازنده بهسوی راهحلی سودمند.
مسئولیتگریزی یعنی به همسر خود بگویید «مشکلْ تو هستی.»
پایان بازی بهعنوان قهرمان
نانسی کولیر، بهعنوان مددکاری اجتماعی بیان میکند که دلیل عدم توفیق بازی سرزنش در زوجین این است که به طور ناخودآگاه انرژی و توجهِ فردِ سرزنشکننده را به چیزی غیرقابلکنترل برای او منحرف میکند و درنتیجه مشکل اصلی را حل نشده رها میکند.
خلاصه اینکه، شرکتکنندگان در بازی سرزنش بهجای اینکه به مشکل بپردازند، انرژی زیادی را صرف حمله به یکدیگر و دفاع از خود میکنند.
جمعبندی
به هنگام اختلاف با همسرتان دو بازی متفاوت پیشروی شماست: بازی سرزنش و بازی گفتگو. قانون بازی سرزنش این است که نباید به ریشه مشکل پرداخت، نباید نوع مشکل و اختلاف را روشن کرد و مهمتر از همه، همیشه همسرتان مقصر است.
اما در سوی دیگر بازی «بازی گفتگو» را داریم که واجد 3 قانون است و میتواند به هر زوجی کمک کند تا توجه خود را به رقیب واقعیشان، یعنی خودِ جنابِ مشکل معطوف کنند.
زوجهایی که خواسته خود را بیان می کنند (قانون 1)، نوع مشکل را تشخیص میدهند (قانون 2) و سهمِ خود را میپذیرند (قانون3)، میتوانند بهعنوان برندگان واقعی این بازی معرفی شوند. آنها بهعنوان دو یار، همراهِ هم کار میکنند تا با مشکلات مواجه شوند و راههایی برای بازسازیِ ارتباطشان پیدا کنند.
منبع
این مطلب برگرفته از مقالۀ «The Name Game, Not the Blame Game: Tips for Working Through Conflict» از وبگاه «relatefoundation» است.