یکرنگی در زندگی مشترک

۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۲
یکرنگی در زندگی مشترک

به گفته دکتر سو جانسون، بنیان‌گذارِ مشاورۀ هیجان‌مدار، عمدۀ مشاجرت زناشویی در واقع اعتراضاتی بر سر نبودِ ارتباطِ عاطفی است. زن و شوهرها در پس پردۀ دعواها، از خود می‌پرسند: به من توجه داری؟ می‌توانم روی تو حساب کنم؟ به من اهمیت می‌دهی؟ قبولم داری و برایم ارزش قائل هستی؟

همۀ ما خواهان ارتباطی مطمئن با محبوب خود هستیم. به لطف داشتن چنین ارتباطی، احساس امنیت کرده و می‌توانیم برای مراقبت و حمایت، به لحاظ عاطفی روی هم حساب کنیم. این امر برای سلامت عاطفی ما ضروری است. به لطف یک دلبستگی سالم، آن‌قدر احساس اطمینان خاطر داریم که از منطقۀ امن خود خارج شده و خطر می‌کنیم، چراکه می‌دانیم کسی هست که مراقب ماست.

گرچه در جهان واقعی و مجازی دوروبرمان شلوغ است، بسیاری از افراد احساس تنهایی و جداافتادگی می‌کنند. خیلی‌ها از اینکه واقعاً دیده شوند هراسان می‌شوند، چون از این سوراخ گزیده شده‌اند. حتی در روابط متعهدانه‌ای مثل ازدواج، برای مردم سخت است که واقعی و یکرنگ باشند و اغلب فاصله‌ای میان خود همسرشان احساس می‌کنند. احساس می‌کنند که دیده نمی‌شوند، فهمیده نمی‌شوند و تنها هستند.

احساسِ تنهایی مساوی با خالی‌شدن اطراف ما از آدم‌ها نیست، بلکه به معنای احساسِ عدم ارتباط با دیگران است، ولو اینکه در اتاقی پر از افراد باشیم. به این دلیل، برای زدودن این احساس، ما به روابط واقعی و اصیل نیاز داریم. 

 

لزوم هماهنگی عاطفی با همسر

مطالعات اسکن مغزی که توسط دکتر ج. کوان در دانشگاه پنسیلوانیا انجام گرفت، نشان می‌دهد که افرادی که در روابط مطمئنی قرار دارند، دنیا را جای امن‌تری می‌بینند. جالب‌تر اینکه، مطالعات ادراکِ بصری نیز نشان می‌دهد که اگر به‌تنهایی در برابر یک تپه بایستیم، مغز ما واقعاً آن تپه را بلندتر از زمانی که محبوبمان همراه ما است، تخمین می‌زند. این یافته نشان می‌دهد که مغز حتی در فرایندهای بنیادینِ ادراک (یعنی عمل سادۀ دیدن)، مجاورت با عوامل اجتماعی را در نظر می‌گیرد. ما به آدم‌هایی کنارِ خود نیاز داریم که بتوانیم به آن‌ها اعتماد کرده و روی‌شان حساب کنیم. تحقیقات نشان می‌دهد هماهنگی عاطفی با شخصی مطمئن، مؤثرترین روشِ هماهنگی و تنظیم است، حتی مؤثرتر از خود - تنظیمی.

 

موانع یکرنگی در ازدواج چیست؟

با این حساب چه چیزی مانع یکرنگی در روابط است؟ رسیدن به یکرنگی به‌سادگی پیداکردن آدمِ درست است؟ این موضوع ربطی به تعهد دارد؟ شوربختانه، گاهی حتی در برابر آدم‌هایی که فکر می‌کنیم مناسبِ ما هستند، نمی‌توانیم واقعی باشیم و باز نقش بازی می‌کنیم. شرطِ یکرنگی احساسِ امنیت است. وقتی تصور می‌کنیم که احتمالِ قضاوت، عیب‌جویی و طرد از سوی مخاطب وجود دارد، سخت است که با او راحت باشیم.

زخم‌های قبلی نیز کار را بدتر می‌کنند، اغلب ما چوبِ یک‌رنگی‌ و یک‌رویی خود را خورده‌ایم. گاهی این موضوع ریشه در دوران کودکی‌مان دارد. جایی که یاد می‌گیریم که چگونه باشیم، چه کنیم و چه نکنیم تا توسط دیگران پذیرفته شویم. در این دوران احساس وابستگی می‌کنیم و به همین خاطر هر کاری می‌کنیم که مراقبان، ما را ترک نکنند. بعدها، در دوران بزرگسالی، ممکن است شکست عشقی بخوریم، توسط کسی که دوستش داریم تحقیر شویم، خیانت، زورگویی و... را از سر بگذرانیم، ردپای همه این‌ها در وجود ما باعث می‌شوند یکرنگی ترسناک شود.

 

ضربه‌های روحی شدید در گذشته

ضربه روحی شدید یا تروما می‌توانند حتی از سوی افراد خیرخواه هم صورت گیرد، افرادی که صرفاً نمی‌دانند چگونه باید رفتار کرد و به شکلی ناآگاهانه از مشکلات خود رنج می‌برند. عادت کرده‌ایم که تروما را اتفاقات بزرگ و سرنوشت سوزی؛ مانند سوءرفتار، جنگ‌، تجاوز، بلایای طبیعی و... بدانیم. اما تروما امری کاملاً ذهنی است، چیزی که برای کسی ضربه روحی شدیدی است، شاید برای دیگری چنین نباشد. گرچه ضربات روحیِ شدید مشهود هستند، بسیاری از تروماهای کوچک به چشم نمی‌آیند؛ ولی باز هم می‌توانند روی‌هم تلنبار شده و نگاه فرد به خود، دیگران و جهان تحت‌تأثیر قرار دهند. گاهی تروما چیزی است که باید اتفاق می‌افتاد، اما رخ نداده است. 

بنابراین، اتفاقا‌ت زیر همه می‌توانند ضربات روحی شدید وارد کند: 

بی‌مهری‌های دوران کودکی، فقدان والدین یا بی‌توجهی آنها، تربیتِ همراه با تنبیهِ پدر و مادر، والدین ایرادگیر، تحت زورگویی بودن، شکست‌ عشقی دردناک، خیانت در دوستی‌ و کسب‌وکار.

 

بهبود، همراهِ امنیت عاطفی آغاز می‌شود

زن و شوهرها با بیان نقاط ضعف و اشکالاتشان، به استحکام پیوند ازدواج خود کمک می‌کنند. زمانی عمیق‌ترین نیازهای ارتباطی ما برآورده می‌شود که همسر‌مان فضایی امن برای خود آشکارسازی هر دوی ما فراهم کند. وقتی شریک زندگی واقعاً به ما گوش می‌دهد، احساس دیده‌شدن می‌کنیم، در این شرایط نقش بازی‌نکردن آسان‌تر می‌شود. متأسفانه، بسیاری از زوج‌ها در خلال جرّ و بحث‌های خود به‌سختی به یکدیگر گوش می‌دهند. بسیار مهم است که رویۀ خود را متوقف کرده و برای بهتر فهمیدن منظور همسرمان به آنچه می‌گوید واقعاً گوش دهیم. با این کار نه‌تنها به حل مشکلات زناشویی کمک می‌کنیم، بلکه در کنار آن امنیت عاطفی نیز می‌آفرینیم.

 

لزومِ اصلاح خود

هیچ‌کس نمی‌تواند همیشه همسر، والد و یا دوستی بی‌نقص باشد. ما انسانیم و مرتکب اشتباه می‌شویم. اما کاری که از دست ما برمی‌آید، حاضر بودن و حلِ اختلافات با عزیزانمان است. تحقیقات دکتر گاتمن نشان می‌دهد که زوج‌های موفق نیز از اختلاف در امان نیستند. اما فرق این زوج‌ها با بقیه زوج‌ها در این است که هنگام جدایی، اختلاف و شکست گفتگوهایشان، برای بازسازی رابطۀ خود تلاش‌ می‌کنند و به مسیر درست برمی‌گردند. این همان «سلاح پنهان» زوج‌های موفق است. 

 

جمع‌بندی

یکرنگی و صداقت در زندگی مشترک، در محیطی که از تحقیر، سرافکندگی، خشونت، خیانت و درد پر شده است، پا نمی‌گیرد. در این شرایط، به طور طبیعی و برای حافظت از خود نقاب بر چهره می‌زنیم. اما ایجاد فضایی امن در ازدواج ودر خانواده، یعنی جایی که مثلِ دو هم‌تیمی عمل کرده و بامحبت رفتار کنیم، می‌تواند شروعی برای برقراری امنیت عاطفیِ موردنیاز رابطه‌ای سالم باشد (4 گام برای داشتن روابط سالم)؛ بنابراین برای ایجاد احساس امنیت، باید بدانیم چگونه اوضاع را آرام کنیم، چگونه عذرخواهی کنیم و چگونه به همسرمان آن احساس امنیت خاطر بدهیم که بیشتر خودش باشد.

 

منبع

این مطلب برگرفته از مقالۀ «Authenticity in Relationships» از وبگاه «gottman» است. 

نظرات کاربران
نظر خود را با ما درمیان بگذارید
برای ارسال نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.